پر مغز و خوش لفظ
رود است علی پاک و زلال است و روان
کوه است علی که استوار است وگران
من رود ندیده ام چنین پابرجا، من کوه ندیده ام چنین در جریان
در حنجره، های و هوی خاموشیهاست، چشمم همه پرده خطاپوشیهاست
تا کینه به دل راه نیابد هر شب، در حافظه ام جشن فراموشیهاست
با دشمن خویشم دمادم در جنگ، او با دم تیغ آمده من با دل تنگ
ما رود مدامیم بگوئید به تیغ ما شیشه عطریم بگوئید به سنگ
ای بی تو زمانه سرد و سنگین در من، ای حسرت روزهای شیرین در من
بی مهری انسان معاصر در توست، تنهائی انسان نخستین در من
خود را که به خلوتی رساند خورشید، از داغ دلش را بتکاند خورشید
گفتیم غروب کرده اما انگار رفته است نماز شب بخواند خورشید
نارس بودی حیا شکوفایت کرد، ایمان تو نامدار دنیایت کرد
یک سکه بی رواج بودی ای ماه، این چادر شب بود که زیبایت کرد
صبحی گره از زلف تو وا خواهد شد، راز شب تار بر ملا خواهد شد
تو آیه وحدتی که با آمدنت هر قطب نما قبله نما خواهد شد
دل این دل تنگ زیر این چرخ کبود، یک عمر دهان جز به شکایت نگشود
آرامش تسبیح شما برهم خورد، شرمنده ام ای درخت ای گل ای رود
شعر یا علی (ع) از میلاد عرفان پور: http://merfan.parsiblog.com